سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خلوت عاشقانه ما

این وبلاگ توسط فاطمه برای تنها عشق پایدارش محمد نوشته شده است مطالبش بر میگرده به شبای دلتنگی من و حال و روز عاشقیم

دلم گرفته

 

 

امشب دلم خیلی گرفته وهمش تو فکرتم محمدم

از پیشم زود رفتی چون مرضیه تون اونجا بود و من دلم میخاست پیشم باشی

چون شام پخته بودم ناراحت شدم که رفتی

امروزم تاعصر با فامیلاش بیرون بودیم رفتیم کوه و...

همیشه وقتی بهت نیاز دارم نیستی

من خیلی دوستت دارم کاش میفهمیدی محمدم

از فکر خونه هم دارم دیگه دیوونه میشم

نمیدونم باید چیکار کنم واقعا گلم

تورو دلداری بدم یا خودمو

کاش جور بشه همه چی.....


[ شنبه 91/11/21 ] [ 4:41 عصر ] [ محمد و فاطمه ] [ نظر ]
قضیه ماشین خریدن ما

 

 

بعد از چند ماه که دنبال یه ماشین میگشتیم

رفیم توی یه بنگاه

به قصد اردی  رفتیم اما صاحب مغازه یکی از اشناهامون بود گفت یه پراید خوبی دارم 5و200

محمد 3ت داشت

منم 2ت جور کردم و رفتیم دیروز با بابام اوردیمش

خیییییییییییلی خوووووووشحالم که تونستم کمک عشقم بدم سرماگی نخوره برا رفت و امد دانشگاهش

عاشقنه محمدو میپرستم و براش جون میدم پول که چیزی نیست


[ دوشنبه 91/10/18 ] [ 8:58 عصر ] [ محمد و فاطمه ] [ نظر ]
این شعرو ب عشق محمدم مینویسم

 

 

خداوند عشق را برای ستودن چشمان زیبایت افرید

 

و گل سرخ را برای نمایش سرخی لبانت

 

و تاریکی شب را نشانی از سیاهی چشمانت

 

و زلالی دریا را به زلالی دل تو

 

و مرا افرید برای شناساندن عشق به من

 

وسکوت را افرید برای ارامی دل عاشق من

 

و اینک تورا مانند پروردگار می ستایم............

 

 


[ چهارشنبه 91/10/6 ] [ 10:47 عصر ] [ محمد و فاطمه ] [ نظر ]
شب چله

 

 

 

سلام

دیشب برا اقامحمدم شب چله ای بردیم

یه نم نم بارونی میزد

1ساعت پیشش بودمو با مامان بابا برگشتم

خیلی دلم گرفته بود

نتونستم درست باهاش دیدنی کنم

عاااااااااااااشقانه می پرستمش


[ چهارشنبه 91/10/6 ] [ 10:28 عصر ] [ محمد و فاطمه ] [ نظر ]
برای محمدم
 
 
 
 
 
 
 
امشب دلمو زدم به دریا وبرای اقای خودم میخام یه شعر بنویسم امیدوارم خوشت بیاد عشقم
 
 
همه می پرسند: چیست در زمزمه مبهم آب
 
چیست در همهمه دلکش برگ
 
چیست در بازی آن ابر سپید،
 
روی این آبی آرام بلند،
 
که تو را می برد اینگونه به ژرفای خیال
 
 
چیست در خلوت خاموش کبوترها
 
چیست در کوشش بی حاصل موج
 
چیست در خنده جام
 
که تو چندین ساعت،
 
مات و مبهوت به آن می نگری
 
 
نه به ابر، نه به آب، نه به برگ، نه به این آبی آرام بلند،
 
نه به این خلوت خاموش کبوترها،
 
نه به این آتش سوزنده که لغزید به جام،
 
من به این جمله نمی اندیشم
 
 
من مناجات درختان را هنگام سحر،
 
رقص عطر گل یخ را با باد،
 
نفس پاک شقایق را در سینه کوه،
 
صحبت چلچله ها را با صبح،
 
نبض پاینده هستی را در گندم زار،
 
گردش رنگ و طراوت را در گونه گل،
 
همه را می شنوم،
 
می بینم،
 
من به این جمله نمی اندیشم!
 
 
 به تو می اندیشم
  
ای سراپا همه خوبی
 
تک و تنها به تو می اندیشم
 
همه وقت، همه جا
 
من به هر حال که باشم به تو می اندیشم
 
 
تو بدان این را، تنها تو بدان!
 
تو بیا، تو بمان با من، تنها تو بمان!
 
جای مهتاب به تاریکی شبها تو بتاب!
 
من فدای تو، به جای همه گل ها تو بخند!
 
اینک این من که به پای تو در افتادم باز
 
ریسمانی کن از آن موی دراز
 
تو بگیر، تو ببند!
 
تو بخواه، پاسخ چلچله ها را، تو بگو!
 
قصه ابر هوا را تو بخوان!
 
تو بمان با من، تنها تو بمان!
 
در دل ساغر هستی تو بجوش!
 
من همین یک نفس از جرعه جانم باقیست،
 
آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش!
 
"فریدون مشیری"

 

 

محمدم  نفسم

 

خیلی دوستت دارم

 

خودت میدونی این چه شعریه ....

 

شعر خانومی به اقایی....


[ سه شنبه 91/9/14 ] [ 8:11 عصر ] [ محمد و فاطمه ] [ نظر ]
   1   2      >

آپلود نامحدود عکس و فایل

آپلود عکس

دریافت کد آپلود سنتر

آپلود عکس

آپلود عکس

گالری عکس



mouse code

کد ماوس

 دریافت همین آهنگ

قالب وبلاگ

قالب وبلاگ



قالب وبلاگ

دریافت کد پرواز پروانه

دریافت کد پرواز پروانه

this script got from www.Avazak.ir-Design By: Avazak.ir -->
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دریافت کد پیغام خوش آمدگویی

دریافت کد پیغام خوش آمدگویی

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دریافت کد آتش بازی

دریافت کد آتش بازی

دریافت کد قلب دنبال موس

دریافت کد قلب دنبال موس